دلنوشته های دخترمردادی
امروز صبح ساعت 11بیدارشدم واناق رو مرتب کردم ورفتم دوش گرفتم اومدم نهار خوردم واومدم پای نت ورفتم پایین فیلم دیدم ویکم فیلم دیدم وبعدش اماده شدیم
نظرات شما عزیزان:
داییم اومد دنبالمون محسن هم اومده بود خیلی نازه بعدش رفتیم خونه خاله ام خواب بودند بعدش رفتیم پیش خیاط
خواهراش بودند وکلی حرف زدندوبا خاله ام قلیون کشیدند
واومدیم یکم خونه خاله ام داییم اومد دنبالمون اومدیم خونه دربی رو دیدیم همکاربابام اومد واومدیم تواتاق اهنگ گذاشتیم وماجی رقصید والان هم اومدم روز نوشت رو آپ کنم وفیلم ببینم ولالا
تاريخ جمعه 15 شهريور 1392
سـاعت
21:41 نويسنده فهیمه
Design by: pinktools.ir |